زندگی بی غم
یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست ؟ یه زمانی ادمها دوست داشتن اولین عشق کسی باشن حالا باید دعاکنن اخریش باشن آدمها که دارن از احساسشون حرف میزنن ، اول جمله هاشون یک (فعلا) بزارید ؛ اینطوری شاید بشه باور کرد ، البته با تاکید روی شاید اصولا آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند درست همان آدم هایی هستند که م ا مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم … از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست ! گاهی دلت از کسایی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن ! ذهنتم زیادیه چه برسه توو زندگیت !!! گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها شاید بعضی وقتها راه رو عوضی برم ولی مهم اینه که هیچوقت با یه “عوضی” راه نمیرم ! میخواهم عوض شوم … چرا باید دلتنگ باشم ؟ دقت کن رسیدن به من آسان نیست ! . چرا فکر می کنی اون بهـت خیانت کـرده ؟! این تویی کـه بـا انتخاب کـردن و دوست داشتن کسـی که لیاقـتتو نداره به خودت خـیانت کردی . . . ” دوستت دارم ” را برای هر دویمان فرستادی ، هم من ، هم او ، خیانت میکردی یا اون لحظه که گفتی : یکی بهتر از تورو پیدا کردم نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین لیاقتی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود . . . درد یعنی هوسه قهوه کردم دیوونه دلم برات تنگ شده…..میفهمی؟ من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم ! یعنی می شود روزی برسد که بیایی مرا در آغوش بگیری . . . به وحشی ترین حیوون محبت کنی جوابتو با محبت میده . . برای هرکس همانی شدم که دلش میخواست اما چراهیچکس همانی نشد که دل من میخواست. دنیا آنقدرکوچک است که آدمهایى را که ازش متنفرباشى هرروزمیبینیش!!! هنوز هم قول داد تا آخر دنیا بماند،
نظرات شما عزیزان:
تو نقشت رو خوب بازی کردی فقط من هیچوقت نفهمیدم اشتباهم چی بود که نقشمو دادن به یکی دیگه !؟
قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛ همیشه میره سمت عنى مث خودش …
خودشون … دنیاشون … زندگیشون …
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن ، این آدما وجودشون توی
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم …
تو باید دلتنگ شوی … می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم ، در دورترین نقطه …
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان ، به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش !
یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم …
به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی
نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی
به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی
نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی
دلم برایت یک ذرّه شده
امّا
هیچ غلطی نمی توانم بکنم
فقط نشستم حلقه های سیگارم رو میشمرم
هوسه دیدنش
هوسه شنیدنه صدای خنده هاش
هوسه بوی تنش
هوس کردم عین قبل بغلم کنه
هوسه بوسیدنش
هوسه گذاشتن سرم رو شونه های مردونش
چطوری طاقت بیارم بی انصاف؟
دلم میخواد تمام دلتنگیامو بالا بیارم
نه گریه نمیکنم……….
من بهت قول دادم گریه نکنم
آرومم……
عشق من ، بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد !
بخواهم گله کُنَم ، بگویی هیس ، همه کابوس ها تمام شد . . .
در گوشم بگویی : برای همیشه ماله من شدی . . .
اما بعضی از آدما . . .
محبت میبینن وحشی میشن “.
.
ولى آنقدربزرگ است که کسى را که دلت مىخواهدهیچوقت نمى بینیش!!!
چشمانم نگاهت را
نگاهم لبانت را
و لبانم لبانت را نشانه میرود
در طلب یک بوسه
هنوز هم زیباست انتظار آغوشت را کشیدن
حتی زیباتر از گذشته
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود
.
جاي پايي كف درگاه من است
كه نگاهش به نگاهم پيوست
سال ها ميگذرد زان شب و مست
ناشناسي كف اين خانه نشست
نمكم خورد و نمكدان بشكست
آپم و منتظر حضور گرمت
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست
از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است برای تنهایی بزرگ پاهایم !
برچسبها:
سال ها رفته ز دست
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
نبودنت را پا برهنه قدم میزنم ، با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها …
سارا
ساعت22:05---27 فروردين 1392
سارا
ساعت22:05---27 فروردين 1392